در بیکران دور ، بر روی سنگ گور / با دست سرنوشت ، با جوهر سرشت
دستی نوشته بود ، آرامگاه عشق . . .
.
.
.
عشق تنها سهم مرغ عشق نیست ، میتوان عاشق شد و گنجشک وار زیست . . .
.
.
.
گفتی که دگر در تو چنان حوصله ای نیست / گفتم که مرا دوست نداری گله ای نیست
رفتی و خدا پشت و پناهت ، به سلامت / بگذار بسوزد دل من مسئله ای نیست . . .
.
.
.
خستگی ها برایم بی معنا میشود آنگاه که احساس میکنم تو همیشه در کنار من هستی
.
.
.
مادر را به خاطر مهر مادریش دوست دارم
شمع را به خاطر از خود گذشتگی اش
گل را به خاطر زیبایی اش
و تو را بدون آن که بدانم چرا ، به اندازه تمام دنیا دوست دارم . . .
.
.
.
امشب به یادت گریانم گرچه ز دیده ات پنهانم
گرچه به ظاهر خندانم ، اما از درون نالانم . . .
.
.
.
تو را گم میکنم هر روز و پیدا میکنم هر شب
بدین سان خواب ها را با تو زیبا میکنم هر شب
.
.
.
میان این همه راه که به تو نمیرسد ، چه سخت است راه تو را گم کردن . . .
.
.
.
خواستم برایت شعری بگویم ، واژه ها را که کنار هم چیدم گفتند :
عاشقت هستم . . .
.
.
.
برون نمیرود از خاطرم خیال و صالت / گرچه نیست وصالی ، ولی خوشم به خیالت . . .
.
.
.
تو را میخواستم تا در جوانی نمیرم از غم بی همزبانی
سوخت جانم ، چه میخواهم دگر زین زندگانی . . .
.
.
.
تنهایی را دوست دارم زیرا بی وفا نیست
تنهایی را دوست دارم زیرا عشق دروغی در آن نیست
تنهایی را دوست دارم زیرا تجربه کردم
تنهایی را دوست دارم زیرا که خداوند هم تنهاست
تنهایی را دوست دارم زیرا انتظار کشیدنم را پنهان خواهد کرد . . .
.
.
.
یادمان باشد گلی از شاخه اگر چیدیم برگش نکنیم و به بادش ندهیم
لااقل لای کتاب دلمان بگذاریم ، مگر از بوی خوشش خاطرمان تازه شود . . .
.
.
.
از پنجره روزگار به درخت عمر که مینگرم ، خوش تر از یاد عزیزان ثمری نیست مرا . . .